[صفت]

self-sufficient

/ˈsɛlfsəˈfɪʃənt/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: more self-sufficient] [حالت عالی: most self-sufficient]

1 خودکفا مستقل، بی‌نیاز از دیگران

معادل ها در دیکشنری فارسی: خودکفا
  • 1.a self-sufficient country
    1. یک کشور خودکفا
  • 2.a self-sufficient woman who needs no one.
    2. یک زن مستقل که به کسی نیاز ندارد.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان