[فعل]

to sell off

/sɛl ɔf/
فعل گذرا
[گذشته: sold off] [گذشته: sold off] [گذشته کامل: sold off]
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 ارزان و یک‌جا فروختن

معادل ها در دیکشنری فارسی: آب کردن
مترادف و متضاد sell out
to sell something off
چیزی را ارزان و یک‌جا فروختن
  • 1. Please try to sell these items off. We have too many of them.
    1. لطفاً سعی کنید این کالاها را ارزان و یک‌جا بفروشید. ما خیلی از این‌ها داریم.
  • 2. The Church sold off the land for housing.
    2. کلیسا زمین را برای خانه‌سازی ارزان و یک‌جا فروخت.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان