Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . سالخوردگی
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
senility
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
سالخوردگی
کهولت، پیری
معادل ها در دیکشنری فارسی:
پیری
کهولت
کهنسالی
تصاویر
کلمات نزدیک
senile dementia
senile
senegal
sending-off
sender
senior
senior aircraftman
senior chief petty officer
senior citizen
senior editor
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان