Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . استراحتگاه جادهای
2 . پمپ بنزین
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
service station
/ˈsɜːrvɪs steɪʃn/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
استراحتگاه جادهای
استراحتگاه میانراهی
1.They arrived at a service station with a lot of wrecked cars and talked to a one-eyed attendant.
1. آنها با ماشینهای خراب زیادی به استراحتگاه جادهای رسیدند و با متصدی یکچشم آنجا حرف زدند.
توضیح درباره واژه service station
واژه service station به استراحتگاه جادهای میانراهی گفته میشود که معمولا در جادههاست و دارای پمپ بنزین، سوپرمارکت یا رستوران و سرویس بهداشتی است.
2
پمپ بنزین
معادل ها در دیکشنری فارسی:
پمپ بنزین
تصاویر
کلمات نزدیک
service road
service provider
service industry
service charge
service center
serviceable
serviceman
servicewoman
servicing
serviette
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان