[عبارت]

set eyes on

/sɛt aɪz ɑn/

1 چشم کسی افتادن به چیزی دیدن (برای اولین بار)

مترادف و متضاد see
  • 1.I have not set eyes on his new car yet even though he bought it last month.
    1. من هنوز چشمم به ماشین جدیدش نیفتاده است اگرچه او آن ماشین را یک ماه پیش خرید.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان