Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . لرزان
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[صفت]
shaky
/ˈʃeɪki/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: shakier]
[حالت عالی: shakiest]
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
لرزان
متشنج، سست
معادل ها در دیکشنری فارسی:
متزلزل
لرزان
1.Her voice sounded shaky on the phone.
1. صدای او پشت تلفن متشنج به نظر می رسید.
2.The old man was very shaky on his feet.
2. پیرمرد روی پاهایش لرزان ایستاده بود.
تصاویر
کلمات نزدیک
shakeup
shakespeare
shakeout
shaken
shake-up
shaky start
shale
shall
shall i fry the fish?
shall i push the car?
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان