Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . کمعمق
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[صفت]
shallow
/ˈʃæloʊ/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: shallower]
[حالت عالی: shallowest]
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
کمعمق
سطحی
معادل ها در دیکشنری فارسی:
بیمایه
سطحی
کمعمق
مترادف و متضاد
superficial
deep
1.Fry the onions in a shallow pan.
1. پیازها را در ماهیتابهای کمعمق سرخ کنید.
2.The stream was fairly shallow so we were able to walk across it.
2. رود نسبتاً کمعمق بود، برای همین ما توانستیم از آن رد شویم.
تصاویر
کلمات نزدیک
shallot
shall we go sightseeing tomorrow?
shall we go running?
shall we go for a run?
shall we go climbing tomorrow?
shallow river
shallows
sham
sham quarrel
shamble
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان