Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . او انگشتش را برید.
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[جمله]
She cut her finger.
/ʃi kʌt hɜr ˈfɪŋgər./
1
او انگشتش را برید.
تصاویر
کلمات نزدیک
she burned her hand.
she always studies hard.
she
shayan
shawn
she goes to an all girls' school.
she got divorced last year.
she had a heart attack.
she has a fair complexion.
she has a long beautiful pony tail.
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان