[فعل]

to shear

/ʃɪr/
فعل گذرا
[گذشته: sheared] [گذشته: sheared] [گذشته کامل: shorn]
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 ماشین کردن (مو)

  • 1.The prisoners’ hair was shorn.
    1. موهای زندانی را ماشین کردند.
shorn hair
موهای ماشین‌شده

2 پشم گوسفند را چیدن

معادل ها در دیکشنری فارسی: پشم چیدن
  • 1.It was time for the sheep to be shorn.
    1. وقتش رسیده بود که پشم گوسفندها چیده شود.

3 قیچی کردن با قیچی زدن

معادل ها در دیکشنری فارسی: قیچی کردن
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان