Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . غلاف کردن
2 . پوشاندن
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[فعل]
to sheathe
/ˈʃiːð/
فعل گذرا
[گذشته: sheathed]
[گذشته: sheathed]
[گذشته کامل: sheathed]
مشاهده در دیکشنری تصویری
صرف فعل
1
غلاف کردن
در غلاف گذاشتن
معادل ها در دیکشنری فارسی:
غلاف کردن
1.I sheathed my dagger.
1. من خنجرم را غلاف کردم.
2
پوشاندن
1.The television was sheathed in a cover.
1. تلویزیون در یک کاور پوشانده شدهبود.
تصاویر
کلمات نزدیک در دیکشنری تصویری
sheath
shearwater
shear
shawm
shawl
shed
shed blood
throw light on
sheep
sheep dog
کلمات نزدیک
sheath-knife
sheath
shearwater
shears
shear
shed
shed crocodile tears
shed light on
sheen
sheep
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان