Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . دست
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
shithook
/ʃˈɪθʊk/
قابل شمارش
1
دست
انگشت
culturally sensitive
informal
1.Get your shithooks off of me, or I'll have you arrested!
1. دستهایت را از روی من بردار یا میدهم دستگیرت کنند!
2.Hey, get your shithooks off my beers!
2. هی، به آبجوهای من دست نزن!
تصاویر
کلمات نزدیک
shitcan
shitbag
shitwork
shit stain
shit on
shit-stirrer
freshen up
think shit doesn't stink
tough shit
get around to
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان