[صفت]

short-sighted

/ˌʃɔːrt ˈsaɪtɪd/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: more short-sighted] [حالت عالی: most short-sighted]

1 نزدیک‌بین

معادل ها در دیکشنری فارسی: نزدیک‌بین
مترادف و متضاد nearsighted
  • 1.She wears glasses because she’s very short-sighted.
    1. او عینک می‌زند، چون خیلی نزدیک‌بین است.

2 کوته‌بینانه کوته‌نظرانه

معادل ها در دیکشنری فارسی: کوته‌فکر
a short-sighted approach to the problem of global warming
رویکردی کوته‌بینانه برای مشکل گرمایش کره زمین
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان