[فعل]

to show up

/ʃoʊ ʌp/
فعل ناگذر
[گذشته: showed up] [گذشته: showed up] [گذشته کامل: shown up]
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 رسیدن حاضر شدن، سروکله (کسی) پیدا شدن

معادل ها در دیکشنری فارسی: نمایان شدن
informal
مترادف و متضاد arrive
  • 1.It was getting late when she finally showed up.
    1. وقتی بالاخره سروکله‌اش پیدا شد، داشت دیر می‌شد.
  • 2.What time did they show up?
    2. آنها چه زمانی رسیدند؟
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان