Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . پز دادن
2 . جلب توجه کردن
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[فعل]
to show off
/ʃoʊ ɔf/
فعل ناگذر
[گذشته: showed off]
[گذشته: showed off]
[گذشته کامل: shown off]
مشاهده در دیکشنری تصویری
صرف فعل
1
پز دادن
فخر فروختن
معادل ها در دیکشنری فارسی:
پز دادن
جولان دادن
چسی آمدن
1.He's always showing off to his classmates.
1. او همیشه به همکلاسیهایش فخر میفروشد.
2.She only bought that sports car to show off and prove she could afford one.
2. او فقط ماشین اسپرت خرید تا پز بدهد و ثابت کند که توانایی خریدش را دارد.
2
جلب توجه کردن
خودنمایی کردن
معادل ها در دیکشنری فارسی:
جلوه کردن
خودنمایی کردن
1.Joyce was showing off by driving too fast.
1. "جویس" داشت با زیاد از حد سریع رانندگی کردن جلب توجه میکرد.
تصاویر
کلمات نزدیک
show jumping
show in
show flat
show business
show around
show one's feelings
show one's true colors
show out
show over
show round
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان