Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . چروکیده کردن
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[فعل]
to shrivel
/ˈʃrɪvl/
فعل گذرا و ناگذر
[گذشته: shriveled]
[گذشته: shriveled]
[گذشته کامل: shriveled]
مشاهده در دیکشنری تصویری
صرف فعل
1
چروکیده کردن
خشک کردن
1.The hot weather had shrivelled the grapes in every vineyard.
1. هوای داغ انگورهای همه تاکستانها را چروکیده کرد.
2.The leaves on the plant had shrivelled up from lack of water.
2. برگهای گیاه به خاطر کمبود آب خشک شدند.
تصاویر
کلمات نزدیک
shrinkage
shrink-wrapping
shrink-wrapped
shrink from
shrink
shroud
shrouded
shrove tuesday
shrub
shrubbery
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان