[صفت]

shy

/ʃaɪ/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: shier] [حالت عالی: shiest]

1 خجالتی کمرو

مترادف و متضاد bashful diffident timid bold brash
very/painfully shy
خیلی/به شدت خجالتی
  • Paulo is very shy.
    "پائولو" خیلی خجالتی است.
shy of/about (doing) something
خجالتی از/درباره (انجام) کاری
  • He disliked her and had never been shy of saying so.
    او از او بدش می‌آمد و هیچوقت از گفتن آن خجالت نکشید.
shy with somebody
خجالت کشیدن از کسی
  • Children can be shy with people they don't know.
    کودکان در حضور افرادی که نمی‌شناسند، می‌توانند خجالتی باشند.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان