[اسم]

singing

/ˈsɪŋ.ɪŋ/
غیرقابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 آوازخوانی آواز

معادل ها در دیکشنری فارسی: آوازخوانی
  • 1.She's taking singing lessons.
    1. او کلاس آواز می‌رود.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان