[صفت]

sinister

/ˈsɪnɪstər/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: more sinister] [حالت عالی: most sinister]
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 پلید شوم، شیطانی، شرارت‌بار

معادل ها در دیکشنری فارسی: بدجنس نحس منحوس مشئوم
مترادف و متضاد evil menacing ominous good innocent
  • 1.The sinister plot to cheat the widow was uncovered by the police.
    1. نقشه شوم خیانت به زن بیوه توسط پلیس برملا شد.
  • 2.When the bank guard spied the sinister-looking customer, he drew his gun.
    2. وقتی نگهبان بانک چهره پلید مشتری را دید، اسلحه‌اش را کشید.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان