[فعل]

to sizzle

/ˈsɪzl/
فعل ناگذر
[گذشته: sizzled] [گذشته: sizzled] [گذشته کامل: sizzled]
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 جلز و ولز کردن

  • 1.The sausages were sizzling in the pan.
    1. سوسیس‌ها در ماهیتابه جلز و ولز می‌کردند.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان