[صفت]

skinny

/ˈskɪni/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: skinnier] [حالت عالی: skinniest]
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 لاغر

معادل ها در دیکشنری فارسی: پوست و استخوان لاغر قیطانی
  • 1.He was such a skinny kid.
    1. او بچه بسیار لاغری بود.
skinny legs
پاهای لاغر
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان