[صفت]

slack

/slæk/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: slacker] [حالت عالی: slackest]
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 کساد رکود

معادل ها در دیکشنری فارسی: بی‌رونق
  • 1.The market is always slack on Wednesdays.
    1. چهارشنبه‌ها همیشه بازار کساد است.
a slack period
بازه رکود

2 شل

معادل ها در دیکشنری فارسی: شل
مترادف و متضاد tight
  • 1.Suddenly the rope went slack.
    1. ناگهان طناب شل شد.
[اسم]

slack

/slæk/
قابل شمارش

3 رکود کسادی

  • 1.There's very little slack in the budget.
    1. رکود کمی در بودجه وجود دارد.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان