[قید]

slavishly

/sleɪvɪʃli/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: more slavishly] [حالت عالی: most slavishly]
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 مطیعانه بی‌چون‌وچرا

  • 1.He slavishly followed the party line.
    1. او مطیعانه خط(مشی) حزب را دنبال می‌کرد.
  • 2.Television adaptations don't remain slavishly faithful to their text.
    2. اقتباس‌های تلویزیونی معمولاً به متن‌هایشان بی‌چون‌وچرا وفادار نمی‌مانند.

2 غیرمبتکرانه

تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان