[اسم]

slavery

/ˈsleɪvəri/
غیرقابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 برده‌داری

معادل ها در دیکشنری فارسی: بردگی برده‌داری بندگی
  • 1.They campaigned for the abolition of slavery.
    1. آنها برای لغو برده‌داری پویش راه انداختند.

2 بردگی

معادل ها در دیکشنری فارسی: اسارت
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان