Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . برده
2 . مثل برده کار کردن
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
slave
/sleɪv/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
برده
غلام
معادل ها در دیکشنری فارسی:
برده
بنده
عبد
غلام
1.she is my slave.
1. او برده من است.
[فعل]
to slave
/sleɪv/
فعل ناگذر
[گذشته: slaved]
[گذشته: slaved]
[گذشته کامل: slaved]
صرف فعل
2
مثل برده کار کردن
1.I've been slaving away all day trying to get this work finished.
1. من تمام روز مثل برده کار کردم تا این کار را تمام کنم.
تصاویر
کلمات نزدیک
slav
slaughterhouse
slaughterer
slaughter
slate
slave dealer
slave trade
slaveholder
slavery
slavish
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان