[اسم]

sleeve

/sliːv/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 آستین

معادل ها در دیکشنری فارسی: آستین
  • 1.Dan rolled up his sleeves and washed his hands.
    1. "دن" آستین‌هایش را بالا زد و دست‌هایش را شست.
a dress with long sleeves
یک پیراهن با آستین بلند
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان