[اسم]

snail

/sneɪl/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 حلزون

معادل ها در دیکشنری فارسی: حلزون
  • 1.Snails move very slowly and often eats garden plants.
    1. حلزون‌ها بسیار آهسته حرکت می‌کنند و اغلب گیاهان باغ را می‌خورند.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان