[اسم]

snack

/snæk/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 خوراک سبک میان‌وعده

معادل ها در دیکشنری فارسی: تنقلات غذای سبک
مترادف و متضاد bite light meal
  • 1.I had a big lunch, so I'll only need a snack for dinner.
    1. ناهار مفصلی خوردم، بنابراین برای شام یک خوراک سبک برایم کافی خواهد بود.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان