Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . چرت
2 . چرت زدن
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
snooze
/snuːz/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
چرت
خواب نیمروز
معادل ها در دیکشنری فارسی:
چرت
1.I had a snooze after lunch.
1. من بعد از ناهار یک چرتی زدم.
[فعل]
to snooze
/snuːz/
فعل ناگذر
[گذشته: snoozed]
[گذشته: snoozed]
[گذشته کامل: snoozed]
صرف فعل
2
چرت زدن
معادل ها در دیکشنری فارسی:
چرت زدن
یک چرت خوابیدن
1.My brother was snoozing on the sofa.
1. برادرم داشت روی مبل چرت میزد.
تصاویر
کلمات نزدیک
snoop
snooker table
snooker
snood
snog
snore
snoring
snorkel
snorkeling
snorkelling
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان