Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . خروپف کردن
2 . خروپف
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[فعل]
to snore
/snɔːr/
فعل ناگذر
[گذشته: snored]
[گذشته: snored]
[گذشته کامل: snored]
مشاهده در دیکشنری تصویری
صرف فعل
1
خروپف کردن
معادل ها در دیکشنری فارسی:
خرخر کردن
خرناس کشیدن
1.He was snoring so much it kept me awake.
1. او آنقدر خروپف میکرد که من را بیدار نگه داشت.
[اسم]
snore
/snɔːr/
قابل شمارش
2
خروپف
معادل ها در دیکشنری فارسی:
خرناس
1.I could hear loud snores coming from Jim's bedroom
1. میتوانستم از اتاقخواب "جیم" خروپفهای بلندی بشنوم.
تصاویر
کلمات نزدیک
snooze
snoop
snooker table
snooker
snood
snoring
snorkel
snorkeling
snorkelling
snort
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان