Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . بیرون دادن نفس (همراه با صدا و فشار)
2 . خرناس کشیدن
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[فعل]
to snort
/snɔːrt/
فعل ناگذر
[گذشته: snorted]
[گذشته: snorted]
[گذشته کامل: snorted]
مشاهده در دیکشنری تصویری
صرف فعل
1
بیرون دادن نفس (همراه با صدا و فشار)
پوف کردن
1.The horse snorted and tossed its head.
1. اسب نفسش را بیرون داد و سرش را به عقب برد.
2
خرناس کشیدن
1.Harrell snorted with laughter.
1. "هرل" همراه با خنده [موقع خندیدن] خرناس کشید.
تصاویر
کلمات نزدیک
snorkelling
snorkeling
snorkel
snoring
snore
snot
snotty
snout
snow
snow flurry
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان