[صفت]

snotty

/snˈɑːɾi/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: snottier] [حالت عالی: snottiest]
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 متکبر مغرور

disapproving informal
snotty college kids
بچه‌های مغرور دانشکده

2 آبریزش‌دار (بینی) پر از مخاط بینی

معادل ها در دیکشنری فارسی: ان‌دماغی
informal
  • 1.He suffered from a snotty nose, runny eyes and a slight cough.
    1. او دچار بینی آبریزش‌دار و سرفه خفیف شده بود.

3 متکبرانه مغرورانه

a snotty letter
یک نامه متکبرانه [با لحن متکبرانه]
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان