[قید]

so-so

/ˌsoʊ ˈsoʊ/
غیرقابل مقایسه

1 نه خوب نه بد در حد متوسط، نسبتا خوب

  • 1."How are you feeling?" "So-so".
    1. «حالت چطور است؟» «نه خوب نه بد».
  • 2.He performed so-so during the exams.
    2. او در امتحانات عملکرد نسبتا خوبی داشت.
[صفت]

so-so

/ˌsoʊ ˈsoʊ/
غیرقابل مقایسه

2 نه خوب نه بد در حد متوسط، نسبتا خوب

معادل ها در دیکشنری فارسی: متوسط
  • 1.Their lunch was so-so.
    1. ناهارشان نه خوب بود نه بد.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان