Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . نه خوب نه بد
2 . نه خوب نه بد
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[قید]
so-so
/ˌsoʊ ˈsoʊ/
غیرقابل مقایسه
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
نه خوب نه بد
در حد متوسط، نسبتا خوب
1."How are you feeling?" "So-so".
1. «حالت چطور است؟» «نه خوب نه بد».
2.He performed so-so during the exams.
2. او در امتحانات عملکرد نسبتا خوبی داشت.
[صفت]
so-so
/ˌsoʊ ˈsoʊ/
غیرقابل مقایسه
2
نه خوب نه بد
در حد متوسط، نسبتا خوب
معادل ها در دیکشنری فارسی:
متوسط
1.Their lunch was so-so.
1. ناهارشان نه خوب بود نه بد.
تصاویر
کلمات نزدیک
so-called
so-and-so
so what?
so to speak
so that
soak
soak the beans overnight.
soak up
soak up the sunshine
soaked
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان