Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . نرم
2 . ملایم
3 . مهربان
4 . نازپرورده
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[صفت]
soft
/sɑft/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: softer]
[حالت عالی: softest]
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
نرم
لطیف
معادل ها در دیکشنری فارسی:
نرم
مخملی
لطیف
مترادف و متضاد
silky
smooth
velvety
harsh
rough
soft margarine/pillow/grass/cheese
مارگارین/بالش/چمن/پنیر نرم
soft skin/silk
پوست/ابریشم لطیف
2
ملایم
آرامش بخش، کمرنگ
معادل ها در دیکشنری فارسی:
ملایم
a soft pink/blue ...
صورتی/آبی و... کمرنگ [ملایم]
a soft voice/glow/music ...
صدا/نور/موسیقی و... ملایم
the soft glow of candlelight
نور ملایم شمع
a soft rain/wind/breeze
باران/باد/نسیم ملایم
3
مهربان
آسانگیر
disapproving
مترادف و متضاد
gentle
kind
strict
soft on somebody/something
نسبت به کسی/چیزی آسانگیر شدن
The government is not becoming soft on crime.
دولت نسبت به جرموجنایت آسانگیر نشدهاست.
soft with somebody
به کسی آسانگیر بودن [مهربان بودن]
She's too soft with her students and they don't do any work.
او خیلی به دانشآموزانش آسانگیر است و آنها هیچکدام از تکالیفشان را انجام نمیدهند.
4
نازپرورده
نازکنارنجی، کماستقامت، ضعیف
disapproving
informal
تصاویر
کلمات نزدیک در دیکشنری تصویری
sofa bed
sofa
sodium hydrogen carbonate
sodium bicarbonate
soda water
soft-boiled
soft drink
soft pedal
soft pretzel
soft touch
کلمات نزدیک
sofia
sofabed
sofa bed
sofa
sodomy
soft copy
soft currency
soft drink
soft drug
soft error
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان