[اسم]

sofa

/ˈsoʊfə/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 مبل راحتی کاناپه

معادل ها در دیکشنری فارسی: مبل کاناپه
مترادف و متضاد couch settee
  • 1.We bought a new leather sofa.
    1. ما یک مبل راحتی چرمی جدید خریدیم.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان