[عبارت]

sort of

/sɔrt ʌv/
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 یک جورهایی یک طورهایی

مترادف و متضاد sorta
  • 1.‘Do you understand?’ ‘Sort of.’
    1. «متوجه شدی؟» «یک جورهایی».
  • 2.It's sort of long and thin, a little like a suasage.
    2. آن یک جورهایی دراز و لاغر است، کمی شبیه سوسیس است.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان