Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . زاپاس
2 . بلیت لحظهآخری
3 . لحظهآخری (بلیط هواپیما و ...)
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
standby
/ˈstændbaɪ/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
زاپاس
ذخیره، جایگزین
1.A dark suit is a useful standby for any formal occasion.
1. یک کت و شلوار مشکی برای هر مناسبت رسمی یک جایگزین کاربردی است.
2.I always keep a pizza in the freezer as a standby.
2. من همیشه یک پیتزا در فریزر ذخیره نگه میدارم.
2
بلیت لحظهآخری
[صفت]
standby
/ˈstændbaɪ/
غیرقابل مقایسه
3
لحظهآخری (بلیط هواپیما و ...)
تصاویر
کلمات نزدیک
standardize
standardization
standard-bearer
standard time
standard of living
standby ticket
standing
standing army
standing joke
standing order
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان