[اسم]

standby

/ˈstændbaɪ/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 زاپاس ذخیره، جایگزین

  • 1.A dark suit is a useful standby for any formal occasion.
    1. یک کت و شلوار مشکی برای هر مناسبت رسمی یک جایگزین کاربردی است.
  • 2.I always keep a pizza in the freezer as a standby.
    2. من همیشه یک پیتزا در فریزر ذخیره نگه می‌دارم.

2 بلیت لحظه‌آخری

[صفت]

standby

/ˈstændbaɪ/
غیرقابل مقایسه

3 لحظه‌آخری (بلیط هواپیما و ...)

تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان