Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . هنرپیشه زن تازهکار
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
starlet
/ˈstɑːrlət/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
هنرپیشه زن تازهکار
1.Hollywood starlets battled each other to be the first to wear his new designs.
1. هنرپیشههای زن تازهکار با هم مبارزه میکردند تا اولین نفری باشند که لباس آن طراح را میپوشند.
تصاویر
کلمات نزدیک
starless
stark naked
stark
staring
starfish
starlight
starling
starlit
starry
starry-eyed
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان