[صفت]

steadfast

/ˈstɛdfæst/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: more steadfast] [حالت عالی: most steadfast]
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 مصمم استوار، بااراده

معادل ها در دیکشنری فارسی: تزلزل‌ناپذیر ثابت‌قدم
مترادف و متضاد fixed resolute
  • 1.He remained steadfast in his belief that he had done the right thing.
    1. او در باورش به اینکه کار درست را انجام داده بود، مصمم باقی ماند.

2 وفادار

مترادف و متضاد loyal unswerving
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان