Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . گرم و مرطوب
2 . داغ و پرحرارت (مجازی)
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[صفت]
steamy
/ˈstiːmi/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: steamier]
[حالت عالی: steamiest]
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
گرم و مرطوب
بخارگرفته
"a small steamy kitchen"
یک آشپزخانه کوچک بخارگرفته
2
داغ و پرحرارت (مجازی)
شهوتانگیز، تحریککننده
informal
1.He'd had a steamy affair with a colleague.
1. او یک رابطه شهوتانگیز با یکی از همکارانش داشت.
تصاویر
کلمات نزدیک
steamship
steamroller
steamer
steamed
steamboat
steed
steel
steel band
steel mill
steel wool
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان