[صفت]

steamy

/ˈstiːmi/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: steamier] [حالت عالی: steamiest]
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 گرم و مرطوب بخارگرفته

"a small steamy kitchen"
یک آشپزخانه کوچک بخارگرفته

2 داغ و پرحرارت (مجازی) شهوت‌انگیز، تحریک‌کننده

informal
  • 1.He'd had a steamy affair with a colleague.
    1. او یک رابطه شهوت‌انگیز با یکی از همکارانش داشت.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان