Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . سنگ
2 . هسته (میوه)
3 . مهره تختهنرد
4 . سنگسار کردن
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
stone
/stoʊn/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
سنگ
معادل ها در دیکشنری فارسی:
تختهسنگ
حجر
سنگ
سنگی
مترادف و متضاد
rock
1.They cut enormous blocks of stone out of the hillside.
1. آنها از دامنه تپه، تخته سنگهای عظیمالجثه میبرند.
a stone stairway/wall
پلکان/دیوار سنگی
to throw stones
سنگ پرتاب کردن
The kids were throwing stones at a wooden box.
بچهها داشتند به یک جعبه چوبی سنگ پرتاب میکردند.
precious stones
سنگهای قیمتی
2
هسته (میوه)
معادل ها در دیکشنری فارسی:
هسته
مترادف و متضاد
pit
peach stones
هستههای هلو
3
مهره تختهنرد
معادل ها در دیکشنری فارسی:
مهره تخته نرد
مهره
[فعل]
to stone
/stoʊn/
فعل گذرا
[گذشته: stoned]
[گذشته: stoned]
[گذشته کامل: stoned]
صرف فعل
4
سنگسار کردن
سنگ انداختن
معادل ها در دیکشنری فارسی:
سنگ انداختن
تصاویر
کلمات نزدیک
stomp
stomachache
stomach-churning
stomach upset
stomach ache
stone age
stone deaf
stone sober
stoned
stonemason
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان