Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . طوفان
2 . هجوم
3 . آشوب
4 . باعصبانیت از جایی رفتن
5 . یورش بردن
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
storm
/stɔːrm/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
طوفان
معادل ها در دیکشنری فارسی:
باد تند
تندباد
توفان
توفانزا
طوفان
مترادف و متضاد
hurricane
tempest
fierce/heavy/violent storm
طوفان سهمگین/سنگین/وحشتناک
storm breaks
طوفان شروع شدن/طوفان آمدن
A few minutes later the storm broke.
چند دقیقه بعد طوفان شروع شد.
2
هجوم
سیل، موج
معادل ها در دیکشنری فارسی:
یورش
مترادف و متضاد
outbreak
outburst
3
آشوب
جنجال، شورش
مترادف و متضاد
uproar
[فعل]
to storm
/stɔːrm/
فعل ناگذر
[گذشته: stormed]
[گذشته: stormed]
[گذشته کامل: stormed]
صرف فعل
4
باعصبانیت از جایی رفتن
باعصبانیت به جایی وارد شدن
to storm out of someplace
باعصبانیت از جایی رفتن
He stormed out of the room.
او باعصبانیت از اتاق (بیرون) رفت.
5
یورش بردن
هجوم بردن، ناگهان حمله کردن
معادل ها در دیکشنری فارسی:
یورش بردن
to storm something
به جایی هجوم بردن [یورش بردن]
Police stormed the building and captured the gunman.
پلیس به ساختمان یورش برد و مرد مسلح را دستگیر کرد.
to storm into something
به جایی هجوم بردن
Soldiers stormed into the city at dawn.
سربازها سحرگاه به شهر هجوم بردند.
تصاویر
کلمات نزدیک
stork
storeroom
storekeeper
storehouse
storefront
storm clouds
storm enemy territory
storm petrel
storm trooper
stormy
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان