[صفت]

stressful

/ˈstrɛsfəl/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: more stressful] [حالت عالی: most stressful]
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 پراسترس پرتنش، پرفشار، پردغدغه

معادل ها در دیکشنری فارسی: تنش‌زا
مترادف و متضاد demanding pressured wearing worrying relaxing
  • 1.Stressful jobs can cause heart attack.
    1. کارهای پراسترس می‌توانند موجب حمله قلبی شوند.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان