Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . برانکارد
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
stretcher
/ˈstretʃər/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
برانکارد
تخت روان
معادل ها در دیکشنری فارسی:
برانکارد
1.He was carried off on a stretcher.
1. او را روی برانکارد بردند.
تصاویر
کلمات نزدیک
stretched
stretch to
stretch one's leg
stretch marks
stretch limo
stretching
stretchy
strew
strewn with litter
striated
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان