[اسم]

stretcher

/ˈstretʃər/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 برانکارد تخت روان

معادل ها در دیکشنری فارسی: برانکارد
  • 1.He was carried off on a stretcher.
    1. او را روی برانکارد بردند.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان