[فعل]

to string along

/strɪŋ əˈlɔŋ/
فعل گذرا
[گذشته: strung along] [گذشته: strung along] [گذشته کامل: strung along]
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 گمراه کردن وعده دروغین دادن، فریب دادن، سر دواندن

informal
to string somebody along
کسی را گمراه کردن
  • He’s just stringing you along.
    او فقط دارد تو را گمراه می‌کند [دارد تو را سر می‌دواند].

2 موافقت کردن تظاهر به موافقت کردن

3 همراهی کردن همراه کسی آمدن

  • 1.If you’re going into town, I’ll string along with you.
    1. اگر به شهر می‌روی، من همراهت خواهم آمد.

4 وفادارانه پیروی کردن

5 (پشت کسی) ردیف حرکت کردن

تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان