[قید]

strongly

/ˈstrɔːŋ.li/
غیرقابل مقایسه
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 قویا شدیدا

معادل ها در دیکشنری فارسی: قویا
  • 1.I strongly opposed this matter.
    1. من شدیدا با این مسئله مخالفت کردم.
  • 2.They strongly believe their children should make choices for themselves.
    2. آنها قویا معتقدند که فرزندانشان باید برای خود تصمیم بگیرند.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان