Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . کلبه کوچک (در باغ)
2 . خانه تابستانی
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
summerhouse
/sˈʌmɚhˌaʊs/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
کلبه کوچک (در باغ)
آلاچیق
2
خانه تابستانی
معادل ها در دیکشنری فارسی:
کلاهفرنگی
تصاویر
کلمات نزدیک در دیکشنری تصویری
summer
summation
summate
summary
summarize
summertime
summit
sumptuous
sumptuously
sun
کلمات نزدیک
summer time
summer squash
summer solstice
summer school
summer savory
summertime
summery
summing-up
summit
summit meeting
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان