Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . جارو زدن
2 . کنار زدن (مو از صورت)
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[فعل]
to sweep
/swiːp/
فعل گذرا
[گذشته: swept]
[گذشته: swept]
[گذشته کامل: swept]
مشاهده در دیکشنری تصویری
صرف فعل
1
جارو زدن
معادل ها در دیکشنری فارسی:
جارو کردن
جارو کشیدن
جارو زدن
روبیدن
to sweep (up) something
چیزی را جارو زدن
1. He swept up the pieces of broken glass.
1. او تکههای شیشه شکستهشده را جارو زد.
2. I swept the floor.
2. من کف (اتاق/خانه) را جارو زدم.
2
کنار زدن (مو از صورت)
به بالا شانه/برس زدن (مو)
تصاویر
کلمات نزدیک در دیکشنری تصویری
swedish turnip
swedish
sweden
swede
sweatshirt
sweep off feet
sweep under the rug
sweep up
sweet
sweet basil
کلمات نزدیک
swedish
sweden
swede
sweaty
sweatsuit
sweep away
sweep someone off their feet
sweep up
sweeper
sweeping
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان