[اسم]

synthesis

/ˈsɪnθəsəs/
قابل شمارش
[جمع: syntheses]
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 تلفیق ترکیب، اختلاط

  • 1.He describes his latest record as "a synthesis of African and Latin rhythms".
    1. او آخرین موسیقی‌اش را "تلفیقی از ریتم‌های آفریقایی و لاتین" توصیف می‌کند.

2 سنتز (شیمیایی)

معادل ها در دیکشنری فارسی: هم‌نهاد سنتز
specialized
protein synthesis
سنتز پروتئین
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان