Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . پا به فرار گذاشتن
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[جمله]
take to one's heels
/teɪk tu wʌnz hilz/
1
پا به فرار گذاشتن
مترادف و متضاد
run away
1.The little boy said hello and then took to his heels.
1. پسربچه سلام گفت و بعد پا به فرار گذاشت.
تصاویر
کلمات نزدیک
take to
take the words out of one's mouth
take the train
take the subway
take the spare tire out of the trunk.
take to pieces
take tour
take turns
take up
take up arms against
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان