[فعل]

to taper

/ˈteɪpər/
فعل گذرا و ناگذر
[گذشته: tapered] [گذشته: tapered] [گذشته کامل: tapered]
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 باریک کردن نوک تیز کردن، باریک شدن

معادل ها در دیکشنری فارسی: باریک شدن
  • 1.The leaves are long, tapering to a point at each end.
    1. برگ ها دراز هستند، و در هر دو انتها نوک تیز می شوند.
  • 2.The pots are wide at the base and tapered at the top.
    2. گلدان ها در پایه پهن هستند و در قسمت بالا باریک می شوند.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان